«از تبریز تا سمرقند؛ گاه پارسی، گاهی دَری»
محمدجعفر محمدزاده در نوشتاری به جغرافیای زبان فارسی پرداخته و میگوید: هرگاه دو واژه پارسی و دری کنار هم بیایند، دری میتواند صفتی برای پارسی باشد و مقصود از آن پارسی ادبی و هنرمندانه یا پارسی رسمی و معیار است. به گزارش ایسنا، این نویسنده و پژوهشگر در یادداشت خود با عنوان «از تبریز تا
محمدجعفر محمدزاده در نوشتاری به جغرافیای زبان فارسی پرداخته و میگوید: هرگاه دو واژه پارسی و دری کنار هم بیایند، دری میتواند صفتی برای پارسی باشد و مقصود از آن پارسی ادبی و هنرمندانه یا پارسی رسمی و معیار است.
به گزارش ایسنا، این نویسنده و پژوهشگر در یادداشت خود با عنوان «از تبریز تا سمرقند؛ گاه پارسی، گاهی دَری» نوشته است: «جغرافیای وطن پارسی گذشته گسترده و باشکوهی داشته است. از فرارود تا شبهقاره، از آسیای میانه تا آناتولی و از آنجا تا بالکان، از میانرودان در غرب ایران تا هندوکش و کشمیر و هیمالیا در شرق، گویشوران زبان فارسی خارج از شمار بودهاند و شاعران و سخنوران آن بسیار، و هر کدام آثار ماندگاری به زبان فارسی آفریدهاند که در ردیف شاهکارهای ادبی بشر به حساب میآیند: «شاهنامه» فردوسی، «مثنوی معنوی» و «دیوان شمس»، «غزلیات» حافظ، کلیات سعدی و اندک رباعیات خیام از آن جملهاند که شهرت عالمگیر دارند. افزون بر آن، در بیان فضیلت و ارزشهای زبان فارسی هم هنرنماییها کردهاند. پیشتر از حافظ و سعدی گفتهام و اینک به اشارههای قطران تبریزی، شاعر بزرگ سده پنجم و زاده تبریز و مدفون در مقبرهالشعرای آن شهر، و نیز سوزنی سمرقندی، شاعر سده پنجم و ششم، میپردازم.
قطران که فخرالشعرای زمانهاش بوده است در بیت زیبایی از یک غزل درباره زبان فارسی چنین میگوید:
بلبل بهسان مطرب بیدل فراز گل
گه پارسی نوازد و گاهی زند دری
به قرینههای فراوان، هرگاه دو واژه پارسی و دری کنار هم بیایند، دری میتواند صفتی برای پارسی باشد و مقصود از آن پارسی ادبی و هنرمندانه یا پارسی رسمی و معیار است. در این بیت نیز قطران به همین معنی نظر داشته است.
قطران تبریزی در جایی دیگر و در قصیدهای گفته است:
گر چهر تو بر قبله ابدال نگارند
خواند به نماز اندر، شعر دری ابدال
دام است تو را زلف و چو دام است حقیقت
زیرا گه الف باشد و گه میم و گهی دال
در اینجا شعر پارسی را زیبا و مناسب بیان حالات عاشقانه و شگفتآور دانسته که در مثل اگر بر کسی که در حال نماز است خوانده شود از خود بیخود شود و نمازش را به پارسی بخواند که یادآور این بیت از حافظ است که میگوید:
در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
سوزنی سمرقندی شاعر پارسیگوی اهل نخشب در نزدیکی سمرقند است که همعصر خوارزمشاهیان، در زمان ارسلانخان از آلافراسیاب میزیسته است. در بیتی زبان فارسی را چنین میستاید:
صفات روی تو آسان بود مرا گفتن
گهی به لفظ دری و گهی به شعر دری
شاید مراد «لفظ دری» نثر فارسی باشد که در کنار شعر دری آمده است، و نظم و نثر کلام ادبی زبان فارسی به شمار میآیند که سخنوران و شاعران سخن و هنر خود را در قالب آنها آفریدهاند.»
انتهای پیام
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰